زمین شناسی اقتصادی
حسینعلی تاج الدین؛ سجاد حسنخانلو؛ محمد محجل
چکیده
کانسار باریت عبدالصمدی، در 80 کیلومتری شمال خاور مریوان، در شمال باختر پهنه دگرگونی سنندج- سیرجان واقع است. واحدهای سنگی رخنمون یافته در محدوده کانسار، مجموعه ای از سنگ های آتشفشانی- رسوبی دگرگون شده با سن کرتاسه پایانی هستند که عمدتاً از واحدهای آندزیت، شیل آهکی و آهک دگرگون شده تشکیل شده اند. این کانسار از دو بخش چینه سان و ...
بیشتر
کانسار باریت عبدالصمدی، در 80 کیلومتری شمال خاور مریوان، در شمال باختر پهنه دگرگونی سنندج- سیرجان واقع است. واحدهای سنگی رخنمون یافته در محدوده کانسار، مجموعه ای از سنگ های آتشفشانی- رسوبی دگرگون شده با سن کرتاسه پایانی هستند که عمدتاً از واحدهای آندزیت، شیل آهکی و آهک دگرگون شده تشکیل شده اند. این کانسار از دو بخش چینه سان و استرینگر تشکیل شده است. بخش چینه سان کانسار، متشکل از یک عدسی باریتی همراه با کانه های سولفیدی است که بر روی آندزیت های دگرگون (و دگرسان) شده (بخش استرینگر) و در زیر آن واحد شیل آهکی قرار دارد. کانه های سولفیدی ساده و شامل پیریت، اسفالریت، گالن، کالکوپیریت و تتراهدریت-تنانتیت هستند. ساخت و بافت های مشاهده شده در بخش چینه سان کانسار، توده ای، نواری، کلوفرم، فرامبوییدال و دانه پراکنده است، که نهشت کانسار بر روی کف دریا را نشان می دهند. بخش استرینگر، که در آندزیتهای کمرپایین عدسی باریتی قرار دارد، یک پهنه دگرسان شده است که توسط مجموعه ای از رگه و رگچه های کوارتز- باریتی سولفیددار (پیریت و اسفالریت) قطع شده است. بر اساس مطالعات میانبارهای سیال، که بر روی نمونه های باریتی بخش چینه سان انجام شد، دمای همگنشدگی سیالات کانه ساز، در بازه 115 تا 215 درجه سانتی گراد و شوری آنها از 21/0 تا 86/5 درصد وزنی معادل NaCl اندازه گیری شده است. بر این اساس، سرد شدن سیالات گرمابی کانه دار، یکی از فرایندهای مهم در نهشت بخش چینه سان کانسار بوده است. این پژوهش نشان می دهد که کانسار باریت عبدالصمدی شکل ناقص و تکامل نیافته از یک کانسار تیپ کوروکو است که تنها بخش کانسنگ سیاه در آن تشکیل شده است. این کانسار بعد از تشکیل، دچار دگرگونی و دگرشکلی شده و تغییرات محسوسی را در ساخت و بافت کانه ها پذیرا شده است.
رعنا صمدیمقدم؛ رضا نوزعیم؛ مریم دهبزرگی؛ محمد محجل
چکیده
منطقه کوه درنجال در پهنه زمینساختی ایران مرکزی، در شمال باختری بلوک طبس و در سمت خاوری گسل کلمرد با روند شمال خاوری- جنوب باختری قرار دارد. در این منطقه تنها واحدهای سنگی پالئوزوییک (به سن کامبرین تا دونین) به همراه برونزد بسیار کمی از سنگآهک به سن کرتاسه دیده میشود. سنگهای آذرین منطقه شامل توده آندزیتی لنزی شکل شمال کوه درنجال ...
بیشتر
منطقه کوه درنجال در پهنه زمینساختی ایران مرکزی، در شمال باختری بلوک طبس و در سمت خاوری گسل کلمرد با روند شمال خاوری- جنوب باختری قرار دارد. در این منطقه تنها واحدهای سنگی پالئوزوییک (به سن کامبرین تا دونین) به همراه برونزد بسیار کمی از سنگآهک به سن کرتاسه دیده میشود. سنگهای آذرین منطقه شامل توده آندزیتی لنزی شکل شمال کوه درنجال (به سن احتمالی ژوراسیک میانی) و تودههای نفوذی با ترکیب دیابازی نفوذ کرده در سازند کالشانه است. چرخش بلوکهای ایران مرکزی، برخورد صفحه عربی با ایران و همچنین اندرکنش ساختاری میان بلوکهای ایران مرکزی در طی تکامل زمین ساختی خود، سبب تغییر در جهتگیری محورهای تنش جنبشی (Kinematic Stress Tensor, P-T-B) و در نتیجه شکلگیری ساختارهای جدید و تغییر در ساختارهای کهن در طول تاریخ زمینشناسی منطقه بوده است. گسل کلمرد به عنوان یک گسل پیسنگی ایران مرکزی و نیز به عنوان پهنه اصلی جابجایی (PDZ) سبب شکلگیری گسلهای امتدادلغز و وارون در منطقه کوه درنجال شده است. مشاهدات و برداشتهای صحرایی نشاندهنده وجود گسلهای همسو (R, P)، ناهمسو (R’, X) و فشارشی رده C2و نیز چینخوردگیهای رده F1 در منطقه کوه درنجال هستند. موقعیت و سازوکار ساختارهای ناحیه کوه درنجال، نشانگر تغییر جهت راستای محور فشارش (P Axis) بهصورت پادساعتگرد از حالت عمود بر گسل کلمرد تا موازی با آن در بازه زمانی پالئوزوییک پایانی تا سنوزوییک پایانی است که سبب تشکیل گسلها و تغییر سازوکار جنبشی برخی از گسلهای مهم منطقه شده است.
مسعود بیرالوند؛ محمد محجل؛ محمدرضا قاسمی
چکیده
در این پژوهش دگرشکلی ترد در همتافت تکاب بررسی شده است. دو دسته گسل اصلی در شمال خاور تکاب تغییرشکل این منطقه را کنترل کرده است. دسته اول با شیب زیاد و روند شمال شمال باختر- جنوب جنوب خاور دارای سازوکار اصلی راستالغز راستبُر و مؤلفه وارون است. دسته دوم با شیب متوسط، سازوکار وارون و روند باختر شمال باختری- خاور جنوب خاوری ...
بیشتر
در این پژوهش دگرشکلی ترد در همتافت تکاب بررسی شده است. دو دسته گسل اصلی در شمال خاور تکاب تغییرشکل این منطقه را کنترل کرده است. دسته اول با شیب زیاد و روند شمال شمال باختر- جنوب جنوب خاور دارای سازوکار اصلی راستالغز راستبُر و مؤلفه وارون است. دسته دوم با شیب متوسط، سازوکار وارون و روند باختر شمال باختری- خاور جنوب خاوری که به روشنی با گسلهای دسته اول جابهجا شدهاند. برونزد سنگهای دگرگون پیسنگ در فرادیواره این گسلها، درگیری پیسنگ منطقه با گسلش جوانتر و دگرشکلی ستبر پوسته و بالا آمدن آنها را گواهی میدهد.گسلهای اصلی که سازو کار راستالغز راستبر با مؤلفه وارون دارند موجب شکلگیری ترافشارش شیبدار در این گستره شدهاند. چینهای مرتبط با گسلش که در فرادیواره و فرودیواره گسلها به وجود آمدهاند -بهویژه در رسوبات سنوزوییک- به خوبی فعالیت جوان منطقه و بالاآمدگی این گستره را نشان میدهند. گسترش گسلهای عادی و چینهای محلی، و در پی آن، روکانون زمینلرزههای رخ داده در منطقه، شاهدی بر فعال بودن زمینساخت منطقه است. برداشت ساختاری و تحلیل آنها مشخص میکند که گسلهای اصلی و پر شیب منطقه که سازوکار راستالغز راستبر با مؤلفه وارون دارند، دگرشکلی این گستره را کنترل میکنند و با افزایش دگرشکلی موجب تبدیل کرنش همگن (homogenous strain) به کرنش تقسیم شده (partitioned strain) شدهاند و همچنین دگرشکلی سنگهای سنوزوییک که روی سنگهای دگرگونی پیسنگی قرار دارند نشاندهنده ترافشارش شیبدار راستبر است. در این منطقه دگرشکلی در پوشش رسوبی جوانتر (رسوبات سنوزوییک)، به پیروی از تغییر شکل ستبرپوست در پی سنگ دگرگونی رخ داده است.
محمد محجل؛ سیما هوشمند معنوی
چکیده
در سنگهای دگرگون شده جنوبباختر گلپایگان، پهنه برشی شکلپذیر نوغان با روند شمالباختر- جنوبخاور گسترش دارد. در این پهنه برشی، انواعی از شیستهای پلیتی و پسامیتی به همراه کربنات و سنگهای آذرین، به مجموعهای از سنگهای میلونیتی و الترامیلونیتی تبدیل شدهاند. ساختارهای موجود در سنگهای دگرگون شده پیرامون پهنه برشی نوغان، ...
بیشتر
در سنگهای دگرگون شده جنوبباختر گلپایگان، پهنه برشی شکلپذیر نوغان با روند شمالباختر- جنوبخاور گسترش دارد. در این پهنه برشی، انواعی از شیستهای پلیتی و پسامیتی به همراه کربنات و سنگهای آذرین، به مجموعهای از سنگهای میلونیتی و الترامیلونیتی تبدیل شدهاند. ساختارهای موجود در سنگهای دگرگون شده پیرامون پهنه برشی نوغان، وجود سه نسل برگوارگی را روشن میسازد. در این پهنه برشی، موازی بودن برگوارگی میلونیتی با برگوارگیهای فراگیر نسل دوم سنگهای دگرگون شده پیرامون، پیشنهاد میدهد که برگوارگی میلونیتی همزمان با دگرشکلی مرحله دوم توسعه پیدا کرده و با برگوارگی فراگیر نسل دوم همزاد بوده است. برداشتهای ساختاری، وجود یک طاقریخت را در قلمرو این پهنه برشی پیشنهاد میکند به طوری که هندسه و سازوکار جنبشی آن در یال شمالخاوری و یال جنوبباختری عکس همدیگر میباشند. برگوارگیهای میلونیتی در یال شمالخاوری دارای شیب متوسط تا زیاد به سوی شمالخاور هستند ولی در یال جنوبباختری دارای شیب متوسط به سمت جنوبباختر میشوند. خطوارگیهای کششی در یال شمالخاوری، دارای میل کم تا متوسط به سمت خاور- جنوبخاورند و در یال جنوبباختری میل آنها به سمت باختر- شمالباختر است. مطالعه میکروسکوپی نمونههای جهتدار از سنگهای این پهنه برشی روشن ساخت که در موقعیت ساختاری کنونی، نوع سازوکار جنبشی پهنه برشی در یال شمالخاوری، راستالغز راستبر با مولفه نرمال و در یال جنوبباختری، راستالغز چپبر با مولفه معکوس است. این شواهد هندسی و جنبشی پیشنهاد میکند که پهنه برشی در هنگام تشکیل، سازوکار جنبشی راستالغز راستبر با مولفه نرمال داشته که در دگرشکلی بعدی، چین خورده و طاقریختی با راستای شمالباختر جنوبخاور ساخته است.
مینا بویری کناری؛ ابراهیم راستاد؛ محمد محجل؛ علی ناکینی؛ معصومه حقدوست
چکیده
کانسار روی- سرب- (نقره) تپهسرخ با سنگ میزبان سیلتستون، دولومیت و توف به سن کرتاسه زیرین در بخش شمالی رشته ایرانکوه در جنوب اصفهان قرار دارد. کانیهای سولفیدی در این کانسار شامل اسفالریت، گالن، تتراهدریت، پیریت و به مقدار کمتر کالکوپیریت، بورنیت و مارکازیت است. کانیهای باطله بیشتر شامل دولومیت، کوارتز و باریت است. رخسارههای سولفیدی ...
بیشتر
کانسار روی- سرب- (نقره) تپهسرخ با سنگ میزبان سیلتستون، دولومیت و توف به سن کرتاسه زیرین در بخش شمالی رشته ایرانکوه در جنوب اصفهان قرار دارد. کانیهای سولفیدی در این کانسار شامل اسفالریت، گالن، تتراهدریت، پیریت و به مقدار کمتر کالکوپیریت، بورنیت و مارکازیت است. کانیهای باطله بیشتر شامل دولومیت، کوارتز و باریت است. رخسارههای سولفیدی دیده شده در این کانسار را میتوان بر پایه ساخت و بافت و موقعیت قرارگیری آنها نسبت به گسل عادی همزمان با رسوبگذاری به رخسارههای رگه- رگچهای، لایهای و تودهای دستهبندی کرد. دگرسانی دولومیتی- سیلیسی، از دگرسانیهای اصلی دیده شده به همراه کانهزایی سولفیدی است. بیشترین شدت دگرسانی و کانهزایی سولفیدی همراه آن در مجاورت گسل عادی رخ داده است. بهطوری که با دور شدن از گسل از شدت دگرسانی و کانهزایی کاسته میشود. مطالعات ژئوشیمیایی گویای آن است که سیال کانهدار ماهیت اکسیدان دارد که پس از رسیدن به واحدهای میزبان دارای مواد آلی، احیا شده و عناصر همراه آن بهصورت سولفید نهشته شدهاند. مطالعه عناصر فرعی و کمیاب موجود در فازهای سولفیدی در رخسارههای کانیایی مختلف نشاندهنده آن است که سیال کانهدار، یک سیال واحد با ترکیب شیمیایی مشابه بوده است. حضور بافتهایی چون پیریت فرامبوییدال، چینخوردگی سیلتستون حاوی مواد آلی همراه با لامیناسیون سولفیدی در رخساره سولفیدی لایهای غنی از مواد آلی و ساختارهای دیاژنزی مانند لودکست در سیلتستون میزبان نمایانگر رخداد کانهزایی در زمان رسوبگذاری- دیاژنز است. در حالیکه کانهزایی در سنگ میزبان دولومیت ناحیهای به دلیل رخداد جانشینی دولومیت گرمابی در دولومیت ناحیهای، در دیاژنز کمژرفا صورت گرفته است. بنابراین کانسار تپهسرخ با توجه به داشتن ویژگیهایی از جمله تشکیل در محیط زمینساختی کششی، وجود سنگ میزبان سیلتستونی و دولومیتی و رخداد انواع رخسارههای سولفیدی رگه- رگچهای، لامینه و تودهای، همانند کانسارهای نوع سدکس است.
احسان موسوی؛ محمد محجل
چکیده
در مجموعههای هسته دگرگونی موته- گلپایگان (شامل مجموعه خاوری و باختری) در پهنه سنندج- سیرجان، 2 رخداد دگرگونی ناحیهای اصلی وجود دارد. در ارتباط با این دگرگونیها، تغییر شکلهایی نیز در مقیاس دانههای سازنده در این سنگها رخ داده و ریزساختارهای مختلفی را ایجاد کرده است. ریزگسلها در گروه ریزساختارهای ایجاد شده در شرایط شکنا ...
بیشتر
در مجموعههای هسته دگرگونی موته- گلپایگان (شامل مجموعه خاوری و باختری) در پهنه سنندج- سیرجان، 2 رخداد دگرگونی ناحیهای اصلی وجود دارد. در ارتباط با این دگرگونیها، تغییر شکلهایی نیز در مقیاس دانههای سازنده در این سنگها رخ داده و ریزساختارهای مختلفی را ایجاد کرده است. ریزگسلها در گروه ریزساختارهای ایجاد شده در شرایط شکنا هستند. در مجموعه خاوری، باز بلورین شدن بالجینگ در دانههای کوارتز و کمتر در دانههای فلدسپار، ساختار قفسه کتابی پورفیروکلاستهای فلدسپار قطعه قطعه شده، دگرشکلی و شکلگیری پهنههای برشی را در شرایط دمای پایین نشان میدهند. در پهنههای برشی مجموعه خاوری، بافت گرانوبلاستیک چندوجهی در پورفیروکلاست های چند بلورین کوارتزی، بازپخت پس از میلونیتی شدن را در یک شرایط درجه متوسط مستند میکند. در مجموعه باختری، ریزدانههای کوارتزی صفحه شطرنجی، شرایط درجه بالا را در جریان دگرشکلی اول پیشنهاد میکنند، ولی خاموشی موجی آنها، شرایط درجه پایین را در دگرشکلی دوم آشکار میکند. بافت گرانوبلاستیک چندوجهی در دانههای فلدسپار دارای چینهای جناغی نیز درست همین شرایط را در 2 دگرریختی یادشده تأیید میکند. بهطور کلی با توجه به ریزساختارها و شرایط دگرشکلی در مجموعههای دگرگون شده موته- گلپایگان به ترتیب 3 مرحله بازبلورین شدن شامل 1) بازبلورین شدن ایستای درجه بالا پس از رخداد دگرگونی اولیه؛ 2) بازبلورین شدن پویا و میلونیتی شدن وابسته در شرایط دگرگونی درجه پایین و بهطور محلی درجه متوسط؛ 3) بازبلورین شدن ایستای پس از میلونیتی شدن، در شرایط درجه متوسطقابل شناسایی است. تودههای گرانیتوییدی شمال گلپایگان میتوانند به عنوان عامل گرمایی بازپخت در سنگهای دگرگون شده مجموعه باختری این منطقه مورد توجه قرار گیرند؛ ولی عامل گرمایی بازپخت در مجموعه خاوری مشخص نیست.
مهدی بهیاری؛ محمد محجل؛ مهناز رضاییان؛ محسن مؤید
چکیده
همتافت میشو در شمال باختر ایران برجستگی توپوگرافی شاخصی است که توسط گسلهای شناخته شدهای همچون گسل شمال میشو و گسل جنوب میشو دربر گرفته شده و پی سنگ پرکامبرین دارای رخنمون وسیعی در این منطقه است. دادههای ساختاری نشانگر این است که برافرازش کوههای میشو در ارتباط باگسلهای پیرامون این گوه ساختاری است و گسل شمال میشو (NMF) و گسل ...
بیشتر
همتافت میشو در شمال باختر ایران برجستگی توپوگرافی شاخصی است که توسط گسلهای شناخته شدهای همچون گسل شمال میشو و گسل جنوب میشو دربر گرفته شده و پی سنگ پرکامبرین دارای رخنمون وسیعی در این منطقه است. دادههای ساختاری نشانگر این است که برافرازش کوههای میشو در ارتباط باگسلهای پیرامون این گوه ساختاری است و گسل شمال میشو (NMF) و گسل جنوب میشو (SMF) به همراه گسل تسوج (TF) نقش چشمگیری در شکلگیری سیمای کنونی منطقه دارند. تلفیق دادههای ساختاری با دادههای دمازمانسنجی مشخص کرده که آغاز زمان برافرازش در بخشهای مختلف این گوه ساختاری متفاوت است. نتایج تجزیه 10 نمونه (Apatite Fission Track) AFT نشان میدهد که برش باختر میشو از اوائل پالئوسن 72.7±10.6 تا اواسط ائوسن 50.3±3.4 بیشترین نرخ برافرازش را داشته است ولی در مناطق مرکزی و خاوری، بیشترین نرخ برافرازش زمینساختی از اواسط میوسن 22.5±1.6 است. این تأخیر در برافرازش در مناطق مختلف میشو سبب عدم تطابق توپوگرافی و همچنین برونزد غیر یکنواخت پیسنگ بلورین در منطقه شده است. بررسی مقاطع همگن شده توپوگرافی کمینه و بیشینه نیز نشان میدهد که نرخ برافرازش در باختر منطقه بیشتر است. این اختلاف زمانی در نرخ برافرازش را میتوان در ارتباط با عملکرد گسلهای منطقه و چرخش بلوکها درون پهنههای گسلی تفسیر کرد.
احسان موسوی؛ محمد محجل؛ نعمت ا... رشید نژاد عمران
چکیده
در سنگهای دگرگون شده شمال گلپایگان در پهنه سنندج- سیرجان، فابریکهای میلونیتی گستردهای دیده میشوند. پژوهشگران پیشین هیچ شاهد ساختاری برای زمانبندی نسبی تکامل فابریکهای میلونیتی ارائه ننمودهاند. در این پژوهش ارتباط میان رخدادهای چینخوردگی و دگرگونی با تشکیل پهنههای برشی در شمال گلپایگانمستند میشود. شواهد به طور سیستماتیک ...
بیشتر
در سنگهای دگرگون شده شمال گلپایگان در پهنه سنندج- سیرجان، فابریکهای میلونیتی گستردهای دیده میشوند. پژوهشگران پیشین هیچ شاهد ساختاری برای زمانبندی نسبی تکامل فابریکهای میلونیتی ارائه ننمودهاند. در این پژوهش ارتباط میان رخدادهای چینخوردگی و دگرگونی با تشکیل پهنههای برشی در شمال گلپایگانمستند میشود. شواهد به طور سیستماتیک در مقیاسهای میکروسکوپی، رخنمون (میان مقیاس) و نقشه، برای بررسی زمانبندی نسبی رخداد میلونیتی شدن ارائه شدهاند. شواهد میکروسکوپی نشان میدهند که میلونیتی شدن پس از دگرگونی درجه بالای گامه اول در رخساره آمفیبولیت و همزمان با دگرگونی برگشتی گامه دوم در رخساره شیست سبز رخ داده است. شواهد مقیاسهای میکروسکوپی و رخنمون با یکدیگر تطابق داشته و رخداد میلونیتی شدن را در جریان چینخوردگی گامه دوم (D2)، همزمان با دگرگونی رخساره شیست سبز به نمایش میگذارند. ترانهادگی برگوارگی میلونیتی در یال چینهای میکروسکوپی و میان مقیاس نسل دوم مستند شده است. در مقیاس نقشه، تطابق خطوارگیهای کشیدگی با محور چینهای نسل دوم و چینخوردگی برگوارگیهای میلونیتی طی گامه دوم دگرریختی نیز میلونیتیشدن در خلال گامه دوم (D2) را مشخص میکند. با انجام تطابق با سنهای ایزوتوپی، سن پالئوسن زیرین برای رخداد میلونیتیشدن طی گامه دوم دگرریختی در شمال گلپایگان به دست آمده است.
اسد عبدی؛ محمد حسین محمودی قرائی؛ محسن کریمینیا؛ علیرضا کریمیباوندپور؛ محمد محجل
چکیده
در رادیولاریتهای کرمانشاه، به سن ژوراسیک تا کرتاسه بالایی، سه رخساره رسوبی شامل نهشتههای توفانی، پلاژیک مادستون و رادیولاریا وکستون- پکستون تشخیص داده شد. هر یک از این رخسارههای رسوبی با اثررخسارههای فسیلی همراهی میشوند که مطالعه آنها تغییرات دقیقتر ژرفا و انرژی محیط را نشان میدهد. در نهشتههای رسوبی توفانی (شامل لایههای ...
بیشتر
در رادیولاریتهای کرمانشاه، به سن ژوراسیک تا کرتاسه بالایی، سه رخساره رسوبی شامل نهشتههای توفانی، پلاژیک مادستون و رادیولاریا وکستون- پکستون تشخیص داده شد. هر یک از این رخسارههای رسوبی با اثررخسارههای فسیلی همراهی میشوند که مطالعه آنها تغییرات دقیقتر ژرفا و انرژی محیط را نشان میدهد. در نهشتههای رسوبی توفانی (شامل لایههای ماسهای آهکی، کنگلومرای پبلی مسطح و طبقهبندی مورب پشتهای) اثرفسیلهایی با استراتژی رفتاری معلقخوار (Domichnia) مانند تالاسینوییدس مشاهده میشود که بیانگر شرایط پرانرژی در زمان رسوبگذاری است. اثرفسیلهایی که در واحدهای کربناته پلاژیک یافت میشوند دارای استراتژی رفتاری گریزینگ (Pascichnia) و تغذیهای (Fodinichnia) هستند. این اثرفسیلها شامل پلانولیتس، کندریتس و هلمنتوپسیس است که نشاندهنده اثررخساره کروزیانای دور از ساحل و سطح پایین انرژی در این رسوبات است. با توجه به افزایش ژرفا در نهشتههای سیلیسی اثرفسیلهایی با استراتژی رفتاری پسیچینیا (Pascichnia) و کیمیچنیا (Chemichnia ) شامل اسکولیسیا، هلمنتوپسیس، ژیروکورت، کندریتس و تالاسینوییدس چیره میشوند که نشاندهنده منطقه انتقالی بین اثررخساره کروزیانای دور از ساحل و اثررخساره زئوفیکوس است. رخسارههای رسوبی و اثررخسارههای موجود بیانگر تهنشینی این نهشتهها در پهنه انتقالی بین رمپ میانی تا رمپ خارجی است.
علی ناکینی؛ محمد محجل؛ علی یارمحمدی
چکیده
معادن انجیره- وجین تیران در 60 کیلومتری باختر اصفهان واقع شدهاند. واحدهای سنگی در این معادن، سن کرتاسه پایینی (بارمین بالایی- آلبین) دارند. این سنگها در سه معدن با فاصله کم از هم بهصورت تاقدیس با روند شمال باختر- جنوب خاور به نامهای وجینپایین، وجینبالا و انجیره- چکاب قرار دارند که میل محور آنها به سوی جنوب خاور است. چینخوردگی ...
بیشتر
معادن انجیره- وجین تیران در 60 کیلومتری باختر اصفهان واقع شدهاند. واحدهای سنگی در این معادن، سن کرتاسه پایینی (بارمین بالایی- آلبین) دارند. این سنگها در سه معدن با فاصله کم از هم بهصورت تاقدیس با روند شمال باختر- جنوب خاور به نامهای وجینپایین، وجینبالا و انجیره- چکاب قرار دارند که میل محور آنها به سوی جنوب خاور است. چینخوردگی واحدهای سنگی در هر سه معدن از الگوی یکسانی پیروی میکند که این امر ارتباط ساختاری سه معدن را به خوبی نشان میدهد. در بخش جنوب باختر هر سه معدن، تاقدیسهای فرادیوارهای تشکیل شدهاند که واحدهای کهنتر در آن برونزد یافتهاند. در ترانشههای انجیره و چکاب که در موقعیت یال برگشته تاقدیس ایجاد شده است واحدهای کهن رخنمون دارند. در ترانشه وجینبالا، شیب لایهها در یال جنوبی زیاد و در برخی از نقاط برگشته است. برداشت ساختاری از این سه معدن روشن ساخت که الگوی چینخوردگی در هر سه معدن از مدل (Break thrust fold) پیروی میکند. بهطوری که همه آنها در ساختمان تاقدیسی با یال جنوبی با شیب زیاد یا برگشته قرار دارند. این تاقدیس با محوری با میل º15 به سوی º150N است. با توجه به چگونگی چینخوردگی در این مدل، با پیشرفت چینخوردگی گسل وارون در یال برگشته بهوجود میآید که در این منطقه در سوی جنوب باختر هر سه معدن، این موضوع مشاهده میشود. این سه معدن توسط گسلهای خاوری- باختری از یکدیگر جدا شده و از همدیگر فاصله پیدا کردهاند. در این مطالعه افزون بر ارائه الگوی چینخوردگی، ارتباط گسلها و شکستگیهای موجود در هر سه معدن با استفاده از دادههای صحرایی و ماهوارهای بررسی و برای هر سه معدن معرفی شده است. روند چیره شکستگیها شمال باختر- جنوب خاور موازی صفحه محوری چینهاست و امتداد آنها با روند چینخوردگی در منطقه همخوانی دارد. مطالعه ساختاری در این سه معدن مشخص ساخت که ماده معدنی در سه موقعیت: 1) موازی لایهبندی در موقعیت چینهشناسی اولیه، 2) تمرکز در امتداد گسل وارون در یال برگشته تاقدیس و 3) تمرکز در سامانه گسستگی در منطقه قرار دارد.
فاطمه مصباحی؛ محمد محجل؛ محسن مؤذن؛ لقمان نمکی
چکیده
در خاور تبریز، در جنوب روستای اسکندر، واحدهای سنگی کرتاسه بالایی رخنمون دارند. ساختارهای موجود در این نهشتهها عبارتند از: چینخوردگیهای در مقیاس رخنمون با تمایل سطح محوری به سمت شمالشمالخاوری و آرایه گسلش راندگی که در قالب سه ورقه راندگی اصلی واحدهای کرتاسه بالایی را به سمت شمالباختری بر روی هم راندهاند. این آرایه گسلش ...
بیشتر
در خاور تبریز، در جنوب روستای اسکندر، واحدهای سنگی کرتاسه بالایی رخنمون دارند. ساختارهای موجود در این نهشتهها عبارتند از: چینخوردگیهای در مقیاس رخنمون با تمایل سطح محوری به سمت شمالشمالخاوری و آرایه گسلش راندگی که در قالب سه ورقه راندگی اصلی واحدهای کرتاسه بالایی را به سمت شمالباختری بر روی هم راندهاند. این آرایه گسلش راندگی، چینخوردگیهای متمایل به سمت شمالشمالخاوری واحدهای کرتاسه بالایی را قطع کرده است. واحدهای میوسن به صورت دگرشیب واحدهای کرتاسه بالایی و ساختارهای موجود در آنها را پوشاندهاند. سطح محوری چینهای موجود در سنگهای میوسن به سمت جنوبجنوبباختری متمایل است. گسلهای راندگی به سمت جنوبباختری و همچنین گسلهای امتدادلغز راستگرد در منطقه به موازات گسل شمال تبریز رخنمون دارند. ساختارهای موجود در واحدهای کرتاسه بالایی با تمایل به سمت شمال در فاصله زمانی بین کرتاسه بالایی و میوسن ایجاد شده و توسط گسل شمال تبریز قطع شدهاند. ویژگیهای ساختاری واحدهای کرتاسه بالایی به عنوان شواهدی از وجود پوسته اقیانوسی باریک در زمان کرتاسه پسین در حوضه حاشیهای تتیس جوان تداعیکننده جهت فرورانش احتمالی در این حوضه به سمت جنوب است.
محسن نصرآبادی؛ فدریکو روزتی؛ حسین معینوزیری؛ سید محمد حسین رضوی؛ محمد محجل
چکیده
تعدادی توده نفوذی با ترکیب ترونجمیت و تونالیت به صورت سینتکتونیک به داخل مجموعه دگرگونی سلطانآباد (شمالخاوری سبزوار) تزریق شدهاند. بررسیهای ژئوشیمیایی این تودههای نفوذی نشاندهنده ویژگیهای آداکیتی بسیار بارز (نسبت بسیار بالای استرانسیم به ایتریم و مقادیر بسیارکم ایتریم و ایتربیم) در آنهاست. با توجه به شواهد صحرایی و ...
بیشتر
تعدادی توده نفوذی با ترکیب ترونجمیت و تونالیت به صورت سینتکتونیک به داخل مجموعه دگرگونی سلطانآباد (شمالخاوری سبزوار) تزریق شدهاند. بررسیهای ژئوشیمیایی این تودههای نفوذی نشاندهنده ویژگیهای آداکیتی بسیار بارز (نسبت بسیار بالای استرانسیم به ایتریم و مقادیر بسیارکم ایتریم و ایتربیم) در آنهاست. با توجه به شواهد صحرایی و میکروسکوپی و ویژگیهای ژئوشیمیایی سنگ کل تودههای نفوذی منطقه، ایجاد اینچنین ویژگیهای آداکیتی مستلزم تأثیر توأم فرایندهای ذوببخشی و تفریق ماگمایی است. سناریوی احتمالی در این رابطه شامل ذوببخشی صفحه اقیانوسی فرورو در یک زون فرورانش داغ و تشکیل یک مذاب آداکیتی حدواسط و سپس تفریق آمفیبول و تشدید شاخصهای آداکیتی مذاب تفریق یافته اسیدی نهایی است. تفاله حاصل از ذوببخشی پوسته اقیانوسی فرورو بهصورت بلوکهای گارنت- هورنبلندیت در مجاور بعضی از تودههای نفوذی دیده میشوند. مذاب حدواسط آداکیتی اولیه به صورت دیوریتهای غنی از آمفیبول در منطقه حضور دارند. فاز کومولای ناشی از تفریق و مذاب تفریق یافته نهایی نیز بهترتیب سازنده دایکهای هورنبلندیتی و تودههای تونالیت- ترونجمیتی هولولوکوکرات منطقه هستند. ایجاد رژیم حرارتی داغ و ذوببخشی لیتوسفر اقیانوسی فرورو تحت تأثیر عواملی مانند تغییر سرعت فرورانش، فرورانش پشته میان اقیانوسی یا گسیختگی صفحه اقیانوسی فرورو و بالاآمدگی استنوسفر داغ بوده است.
سامان قادری؛ ابراهیم راستاد؛ نعمتاله رشیدنژاد عمران؛ محمد محجل
چکیده
کانسارها و رخدادهای معدنی تنگستن (مس- طلا- روی) در ایران را میتوان با توجه به خاستگاه، جایگاه زمینساختی، پاراژنز کانیایی و فرایندهای مربوط به پیدایش و تشکیل آنها در دو گروه ردهبندی کرد. دسته اول ذخایری هستند که در توالی آتشفشانی- رسوبی دگرگونشده تریاس پسین- ژوراسیک میانی قرار داشته و گسترش آنها از روند لایهبندی (چینهسان) ...
بیشتر
کانسارها و رخدادهای معدنی تنگستن (مس- طلا- روی) در ایران را میتوان با توجه به خاستگاه، جایگاه زمینساختی، پاراژنز کانیایی و فرایندهای مربوط به پیدایش و تشکیل آنها در دو گروه ردهبندی کرد. دسته اول ذخایری هستند که در توالی آتشفشانی- رسوبی دگرگونشده تریاس پسین- ژوراسیک میانی قرار داشته و گسترش آنها از روند لایهبندی (چینهسان) پیروی میکند. این کانسارها در جایگاه چینهای خاص و در مرز واحدهای آتشفشانی با سنگهای کربناتی و در داخل کربناتها قرار دارند. جایگاه ژئودینامیکی این کانسارها، احتمالاً ریفت درونقارهای است. دسته دوم ذخایری هستند که ژئومتری رگه- رگچهای داشته و قطع کننده سنگهای رسوبی دگرگون شده گروه شمشک و تودههای گرانیتوییدی میزبان به سن ژوراسیک هستند. تشکیل این ذخایر توسط گسلها، شکستگیها و پهنههای برشی کنترل میشود. جایگاه ژئودینامیکی این کانسارها، احتمالاً حاشیه فعال قارهای است. پاراژنز کانیایی گروه اول عمدتاً شئلیت و سولفیدهای مس- روی- آهن است. در حالی که پاراژنز گروه دوم بیشتر ولفرامیت، شئلیت، کالکوپیریت، آرسنوپیریت همراه با طلا و بهویژه بیسموت است.
منصور کاظمی راد؛ ابراهیم راستاد؛ محمد محجل
چکیده
کانسارهای آهن منگنزدار گوشتی- هنشک، گلی و چشمه اسی در شمال خاور دهبید (صفاشهر)، در 175 کیلومتری شمال خاور شیراز قرار گرفتهاند. این کانسارها در پهنه برشی هنشک، زیرپهنه با دگرشکلی پیچیده پهنه سنندج- سیرجان جنوبی، واقع شدهاند. قدیمیترین رخنمونهای سنگی منطقه معدنی را شیل و ماسهسنگهای دگرگون شده و آهک بلورین پرمین ...
بیشتر
کانسارهای آهن منگنزدار گوشتی- هنشک، گلی و چشمه اسی در شمال خاور دهبید (صفاشهر)، در 175 کیلومتری شمال خاور شیراز قرار گرفتهاند. این کانسارها در پهنه برشی هنشک، زیرپهنه با دگرشکلی پیچیده پهنه سنندج- سیرجان جنوبی، واقع شدهاند. قدیمیترین رخنمونهای سنگی منطقه معدنی را شیل و ماسهسنگهای دگرگون شده و آهک بلورین پرمین تشکیل میدهند. واحدهای دولومیتی تریاس میانی (معادل سازند شتری)، توسط گسلهای راندگی روی سنگهای آتشفشانی- رسوبی دگرگون و دگرشکل شده تریاس بالایی، رانده شده و به دلیل قرارگیری در پهنههای گسلی راندگی، غالباً تکرار شدهاند. سنگ درونگیر ماده معدنی، دولومیتهای تریاس میانی و ژئومتری آن عدسیشکل و همروند با لایهبندی و بافت آن تودهای، پرکننده فضای خالی، لامینه و دانه پراکنده است. کانیشناسی ماده معدنی هماتیت، مگنتیت، گوتیت، رامسدلیت، کریپتوملان و پسیلوملان بوده که همراه با دولومیت، کلسیت، کوارتز و باریت هستند. در مطالعات ژئوشیمیایی انجامگرفته برای تشخیص منشأ ماده معدنی نسبتهای Mn/Fe، Si/Al و Na/Mg عناصر اصلی نشاندهنده تشکیل کانسار بهوسیله فرایندهای گرمابی در یک محیط رسوبی- آتشفشانی کمژرفاست. نمودارهای عناصر فرعی همگی بر محتوای پایین کانسنگ از عناصری همچون Ni ، Co و Cu دلالت دارند، که نمایانگر قرارگیری کانسارهای مورد مطالعه، در محدوده کانسارهای با منشأ گرمابی است. الگوی توزیع عناصر خاکی کمیاب برای کانسنگ آهن منگنز دار منطقه نیز شباهت زیادی با الگوی توزیع عناصر خاکی کمیاب در کانسارهای رسوبی- آتشفشانی با منشأ گرمابی دارد. با توجه به ژئومتری و شکل ماده معدنی، دو نوع کانهزایی در منطقه قابل تشخیص است، کانهزایی نوع اولیه که کانهزایی اصلی و چیره در منطقه بوده و همروند با لایهبندی و با میزبانی سنگهای دولومیتی تریاس میانی است. ماده معدنی در آن بهصورت تودهای، لامینه، دانهپراکنده و چینخورده همراه با سیلیس و دولومیت است. کانهزایی نوع رگهای همروند با گسلها بوده و با میزبانی سنگهای دولومیتی تریاس میانی و کربناتی دگرگون شده و خردشده پرمین همراه است و ماده معدنی در آن بافت برشی یا کاتاکلاستیکی یافته است. با توجه به مجموع ویژگیهای مطالعه شده مانند جایگاه خاص چینهای، شکل ماده معدنی، بافت، توالی پاراژنتیک کانیها، رخساره دولومیتی- چرتی کانهدار و ویژگیهای ژئوشیمیایی، کانسارهای آهن منگنز دار شمال خاور دهبید یک نهشته چینه کران (stratabound)، با میزبان کربناتی هستند که در سنگهای دولومیتی تریاس میانی معادل سازند شتری در یک حوضه کمژرفا تشکیل شدهاند.